نکته های دیگر
لا به معنای "هیچ". نمونه ها:
چون هر کسی درخورد ِ خود یاری گزید از نیک و بد
ما را دریغ آید که خود فانی کنیم از بهر لا
معنی: چون هرکسی به اندازه ارزش خودش دست به انتخاب میزند ما هم حیفمان آمد خودمان را برای هیچ و پوچ به کشتن بدهیم!
ای تو دوا و چاره ام! نور ِ دل ِ صدپاره ام
اندر دل بیچاره ام ، چون غیر ِ تو شد لا ، بیا
وَ لا= به فتحهی "واو" در صورتی که میان "واو" و "لا" فاصله باشد به معنای ( و نه چیزی غیر از آن) نمونه:
چون سمندر در میان آتشش باشد مقام
هر که دارد در دل و جان این چنین شوق و وَ لا
منگر رنج و بلا را، بنگر عشق و وَ لا را
منگر جور و جفا را، بنگر صد نگران را
گفتا که بسوزم اَر بیایم
کان سو همه عشق بُد وَ لا بود
وِلا= بی فاصله و مجاور نویسی شده با کسره ی "واو" به معنای (ولایت) است نمونه:
گه خاک در لباس گیا رفت از هوس
گه آب خود هوا شد از بهر این وِلا
این روزن مربوط است به بازنوشت دیوان کبیر به تصحیح سیروس شاملو